این کرامت منقول از مرحوم آیتالله بهجت است که معتقد بودند «ايشان كرامات ظاهره بسيارى داشته است»:
مرحوم شيخ عبدالحسين زمانى كه متولى تعمير قبّه و گنبد عسكريين (عليهالسلام) در سامرا بودهاند روزى با اصحابشان به بغداد مى روند. وقتى در مقبره شيخ عبدالقادر نشسته بودند كه رئيس دستگاه نقابت ايشان را مىبيند. با ديدن مرحوم شيخ عبدالحسين تصميم مىگيرد از ايشان پذيرايى نمايد. دستور مىدهد كه براى شيخ قهوه درست كنند و به همراهان او هم قهوه بدهند. وقتى قهوه چى، قهوه را به شيخ مىدهد مرحوم شيخ يكصد ليره طلا به او مىدهد كه به نقيب بدهد.
اصحاب و همراهان شيخ بسيار شگفت زده شده و به او مىگويند: چگونه به يك نفر مخالف در قبال يك قهوه اين مقدار طلا مىدهيد؟! مرحوم شيخ هيچ نمى گويد.
دو يا سه روز بعد خبر مىآورند كه دو نفر از شيعيان را در سرحدّات به حرم سَب به خلفا گرفتهاند و آنها را مىخواهند در بغداد اعدام كنند. مرحوم شيخ به محض اطلاع روى كاغذ ته سيگار آن كاغذ مختصرى كه از ته سيگار باقى مىماند خطاب به نقيب بغداد مىنويسد: اين دو نفر را خلاص كنيد! نقيب هم به محض ديدن آن كاغذ، آن را به شُرطه مىدهد كه اين دو نفر را خلاص كنند.
بعد از آزادى آن دو نفر، مرحوم شيخ به اصحابش گفته بود: پولى را كه آن روز من به نقيب دادم خونبهاى اين دو نفر بود.
--------------------------------
منابع: دانشنامة بزرگ اسلامی، فهرس التراث، مساجد بازار تهران در نهضت امام خمینی، گلشن ابرار، کتاب اول.
آیت الله شیخ عبد الحسین تهرانی
مرحوم ,قهوه ,نقيب ,مىدهد ,بغداد ,كنند
منبع
درباره این سایت